آخر هفته هجدهم
سلام مامانی. خوبی دخترکم؟
اگر خوبی چرا هیچ علامتی بهم نشون نمیدی. هنوز نمیتونم تکوناتو درست تشخیص بدم.نمیدونم تکونای توه یا نه.یه چیزایی حس میکنم.اونم خیلی ضعیف ولی تو اینترنت خوندم که گاهیی حرکات روده و نفخ با حرکات بچه اشتباه گرفته میشه. مامانی زودتر خودتو بهم نشون بده . همش نگرانم . نمیدونم در چه حالی.شنیدم طبیعیه که تو اولین بارداری تا هفته بیست و یا بیست و چهار مادر ممکنه متوجه نشه.
جالبه تا وقتی قد یه کنجد بودی همش منتظر بودم لااقل شکلت مثل انسان شه ،سر و دست و پا داشته باشی. بعد که به هفته دهم رسیدم و فرم گرفتی واسه جنسیتت ثانیه شماری میکردم.حالا که فهمیدم انتظار تکوناتو میکشم و مطمئنم مرحله بعد انتظار بی صبرانه واسه دیدنت و بعدش قد کشیدنت و... این روند ادامه داره تا وقتی که خانم خوشگلمو عروس کنم.
چه انتظار شیرین و سختی که هم طولانیه و هم زود میگذره.
خب دیگه مامانی ساعت کاریم تموم شده باید زودتر برم خونه که مهمون داریم. آخه کاظم پسرخاله بابا علی و خانمش آتنا مهمون مان و دو سه روزی هست که از مشهد اومدن خونمون والان تو خونه تنهان. برم واسه شب شام بذارم که دیر شه آماده نمیشه.
دوست دارم مامانی زودتر تکون بخور عشقم تا احساست کنم عمر من.